۱۳۹۴ آذر ۲, دوشنبه

فالون گونگ _ قسمت دوم(انگل _ فوتی Futi)

راهی به سوی سکوت درون
آگاهی _ فوتی(تسخیر به وسیله شیاطین، Futi)
از همه انواع آگاهي  فوتي، فوتي  با درك پايين بيشتر از همه زيان آورتر است. آن به فردي كه روشي نادرست را تزكيه مي كند جذب مي شود . فوتي صدمه بسيار زيادي به انسان ها وارد مي آورد . نتايج گرفتاري بوسيله فوتي بسيار وحشتناك مي باشد . بعضي از افراد سعي و تلاش زيادي را در تمرين هايشان نمي كنند، اما ميل و هوس زيادي براي درمان بيماري ها و يا پولدار شدن را دارند، و فكر آنها مملو از اين چيزها مي باشد . آنها از آغاز انسان هاي خوبي بودند يا پيري داشتند كه از آنها حمايت مي كرد . اما وقتي كه آنها علاقمند شدند كه بيماران را معالجه كنند و بدين وسيله درآمدي را كسب كنند، همه چيز بلادرنگ به راه نادرست كشيده شد، و آنها به دام فوتي كه واقعا در بعدي ديگرموجوديت دارند دچار شدند.
ناگهان رهرو احساس مي كند كه چشم آسماني او باز شده و صاحب گونگ(انرژی تزکیه) شده است . حقيقت اين است كه فوتي بر مغز او تسلط پيدا كرده است . فوتي تصاويري را به مغز او منتقل مي كند تا او باور كند كه چشم آسماني او باز شده است. آن در حقيقت باز نيست. چرا فوتي به او گونگ مي دهد؟ چرا او را كمك مي كند؟ در كيهان ما به حيوانات اجازه كامل شدن در تزكيه را نمي دهند و يا فا ارتدكس را كسب كنند، زيرا كه آن ها سخني از شين شينگ(تقوا، طبیعت قلب) نمي گويند و نمي توانند خود را ارتقاء بدهند. براي همين آنها مي خواهند جسم بشري را تصاحب كرده تا بتوانند اين عصاره ها را بدست بياورند . يك اصل همچنين در كيهان موجود مي باشد، بدون از دست دادن، هيچ سودي كسب نمي شود . فوتي مي آيد كه تو را در مورد آرزوي شخصي ات در مورد شهرت و پيروزي ارضاء كند و تو را مشهور و ثروتمند كند. اما فوتي به خاطر هيج چيز به تو كمك نمي كند . آنها چيزي را مي خواهند و آن به مصرف رساندن عصاره وجود تو مي باشد . وقتي كه فوتي تو را رها مي كند ديگر چيزي برايت باقي نمي ماند و بسيار ضعيف مي گردي، يا خيلي ساده در يك وضعيت گياهي و غير فعال قرار مي گيري. اين نتيجه اي است از يك شين شينگ بد . يك ارتدكس به صدها نادرست غلبه مي كند . اگر قلبي راست و درست داشته باشي راه نادرست را به خود جلب نخواهي كرد، مي توان گفت كه لازم است كه رهروي درستكار باشي، چيزهاي بد و ناپاك را به خود جذب نكني، بلكه فقط فاارتدكس را تزكيه كني. (فالونگونگ_ لی هنگجی، ص16)

شفا دادن بيماري بوسيله شي گونگ اين معني را مي دهد كه بطور كلي ريشه بيماري را از بين برد . به نظر من بيماري يك نوع مي باشد، و درمان بيماري يك فرد كمكي است براي از بين بردن كارماي او . بعضي از استادان  شي گونگ با خارج كردن شي سياه . كارما و جايگزيني آن با شي خوب سعي در معالجه بيماران را مي كنند، آنها شي سياه را در سطحي بسيار پايين از جسم خارج مي كنند، اما دليل اصلي اين جريان را نمي دانند . بيماري با بر گشت شي سياه به جسم دوباره در جسم ظاهر مي گردد . واقعيت اين است كه اين شي سياه نيست كه شخص را بيمار مي كند . وقوع و بازگشت شي سياه باعث مي شود كه شخص دوباره احساس بدي را پيدا بكند . علت اصلي بيماري فرد موجودي با هوش كه در بعدي ديگر وجود دارد مي باشد . اين چيزي است كه بسياري از استادان  شي گونگ از آن اطلاعي ندارند. اين موجود باهوش بقدري خطرناك است كه يك استاد  شي گونگ عادي نه مي تواند و نه جرات لمس آن را دارد . در روش تزكيه ما هدف از شفا دادن بيماري از بين بردن اين موجود باهوش است ، كه همان خارج نمودن علت بيماري است . سپس حفاظي در اطراف آن كشيده مي شود تا مانع دوباره بازگشت بيماري گردد.(فالون گونگ_ لی هنگجی، ص12)


زبان كيهاني
بعضي از افراد بطور ناگهاني مي توانند به يك زبان جديد شروع به صحبت كنن د و آن زبان را مي توانند تقريبا به رواني سخن بگويند .اما اين زباني نيست كه در جامعه بشري وجود داشته باشد . آن را چه مي توان ناميد؟ آن را مي توان يك زبان كيهاني نام نهاد . در واقع اين زبان موجوداتي است در سطوحي پايين تر . در حال حاضر يك سري از رهروان  شي گونگ در چين چنين تجربه اي را كسب كرده اند و حتي عده اي از آنها مي توانند به چندين نوع از اين زبان ها سخن بگويند . همانطور كه همه ما آگاه هستيم زبانهاي بشري تقريبا پيچيده مي باشند، و بيشتر از هزار زبان موجود مي باشد . آيا سخن گفتن به زباني كيهاني يك نوع توانايي مافوق طبيعي است؟ من اين تصور را ندارم. اين نه قدرت مافوق طبيعي خصوصي فرد مي باشد و نه حتي توانايي كه از خارج بيايد، بلكه سخنران بوسيله موجودي از خارج كنترل مي شود . سطح اصلي اين موجود اقلا كمي بالاتر از حد سطح بشر ما مي باشد، كه در نتيجه اين همان موجود است كه سخن مي گويد. انساني كه به زبان كيهاني سخن مي گويد فقط بصورت يك بلندگو عمل مي كند . اكثر آنهايي كه به زبان كيهاني صحبت مي كنند حتي نمي دانند كه آن چه معنايي مي دهد. فقط یک فکرخوان  مي تواند بطور تقريبي اين ارتباط را بفهمد. اما اين يك توانايي مافوق طبيعي نيست.
خيلي از افراد بعد از اينكه به اين زبان صحبت كرده اند از غرور باد كرده و از خود خوشنود مي گردند . حقيقت اين است كه فردي با چشم آسماني باز در سطحي بالا مي تواند موجودي را در بالاي سخن گو ببيند، كه سعي مي كند از طريق دهان سخن گو صحبت كند. موجود زنده به سخن گو زبان كيهاني را مي آموزد و در ضمن مقداري گونگ نيز به او منتقل مي كند . در نتيجه سخن گو بعد از اين تحت كنترل اين موجود قرار مي گيرد، و اين فا ارتدكس نمي باشد . با اينكه اين موجود در بعدي بالاتر قرار دارد، فا ارتدكس را تزكيه نمي كند و نمي داند كه چگونه رهرو را از بيماري ها رهايي داده و يا سلامتي او را بهتر بنمايد . پس او از روش آزاد سازي انرژي از راه صحبت كردن استفاده مي كند . از آنجايي كه انرژي به روشي پراكنده آزاد مي گردد داراي نيروي بسيار كمي مي باشد، كه مي تواند مقداري تأثير بر بيماري هاي جزئي نه جدي داشته باشد . بر طبق مكتب بودا حیوانها نمي توانند در آسمان ها تزكيه كنند، يا حالت درون ي خود را كنترل كنند يا سطح خود را بالا ببرند، زيرا در آنجا از چيزي زجر نمي برند يا با چيزي در تضاد نيستند، به همين جهت آنها سعي مي كنند سطح خود را از طريق كمك به انسان ها براي از بين بردن بيماري هايشان و بدست آوردن سلامتي بالا ببرند. اين است هما ن زبان كيهاني. زبان كيهاني نه قدرتي است مافوق طبيعي و نه شي گونگ. (فالون گونگ_ لی هنگجی، ص16)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر